عشق بازی ما با خدا...

بیا خدا را گول بزنیم،من باهاش حرف میزنم تو فاصله هارو بردار...

بیا...
[ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ] [ 23:45 ] [ ساناز ] [ ]
احساس...

 

در تمام ساقه ی احساس من
باز می پیچد نگاه روشنی
خوب می فهمم که میخواهد مرا
باز می گوید تو دنیای منی
کاش می شد تا که می گفتم به او
دختر رویا و شعرش نیستم
من اسیر غربتی دیرینه ام
کاش میشد تا بگویم کیستم!؟
این وسط او عشق میخواهد ز من
من که سنگی سرد و تیپاخورده ام
یک نشان از زندگی در من که نیست
سالها پیش از تولد مرده ام....

[ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ] [ 23:39 ] [ ساناز ] [ ]

آوازک